قُلِ للهِ کَتَبَ عَلَی نَفسِهِ الرَّحمه

    بگو او خدایی است که رحمت و بخشش را بر خودش واجب کرده است

 

اگرچه این روزها رنج فقر و تبعیض، چهرۀ سادگان صبور همین حوالی را خسته تر از همیشه به زردی نشانده و رد تازیانۀ تظاهر و تزویر، گُرده ها را کبودتر از همیشه و تماشای آسمان را محال کرده است؛

با این همه به ذکرمدام «کار از تو می رود مددی ای دلیل راه» ، بهار را به معاشران و همسایگان صدق و سلام ، شادباش می گویم.

و هم هدیه ای که آبروی این «منِ همه هیچ» در پیشگاه کریم شما، بیش از این خاک و خاکستر نشود.

 

                                                                                                                                        به لحظۀ عید؛ «مقلب القلوب» را از بطن دلی بخوانیم که در انحصار وجود اوست و «احوالی» که این همه شب سرمازده را پلی باشد به صبح امن و آرام لبخند بی دریغ پروردگار.

که او همیشه و هر لحظه مشتاق بازگشت ماست.

و رحمتش بیش از معاصی ما.

 

 

و اما هدیه ؛ گزیده ای است از نیایش معلم بی قرارم ، دکتر علی شریعتی که برایش رحمت و مغفرت را از درگاه کریم بنده نواز، خواستارم.

بضاعت اندکم را عفو کنید که این کیسه ، سالهاست ، تهی است.

                                                              کوچکتر – وحید جلیلوند

 

ای خداوند،

به علمای ما مسئولیت، و به عوام ما علم، و به مومنان ما روشنایی و به روشنفکران ما ایمان، و به متعصبین ما فهم، و به فهمیدگان ما تعصب، و به زنان ما شعور، و به مردان ما شرف، و به پیران ما آگاهی، و به جوانان ما اصالت، و به اساتید ما عقیده، و به دانشجویان ما نیز عقیده، و به خفتگان ما بیداری، و به بیداران ما  اراده، و به مبلغان ما حقیقت، و به دینداران ما دین، و به نویسندگان ما تعهد، و به هنرمندان ما درد، و به شاعران ما شعور، و به محققان ما هدف، و به نومیدان ما امید، و به ضعیفان ما نیرو، و به محافظه کاران ما گستاخی، و به نشستگان ما قیام، و به راکدان ما تکان، و به مردگان ما حیات، و به کوران ما نگاه، و به خاموشان ما فریاد، و به مسلمانان ما قرآن، و به شیعیان ما علی، و به فرقه های ما وحدت، و به حسودان ما شفا، و به خودبینان ما انصاف، و به فحاشان ما ادب، و به مجاهدان ما صبر، و به مردم ما خودآگاهی، و به همۀ ملت ما، همت تصمیم و استعداد فداکاری و شایستگیِ نجات و عزت ببخش.